یک شب با «خدا اجازه»
شیرینی تولد یادت نره
دیدن روحانی میانسالی که پر از انرژی و
هیجان با سردبیر و تهیه کننده شوخی میکند هرکسی را علاقهمند میکند که چند لحظهای
را با او صحبت کند. عبدالحسن افتخاری کارشناسی ارشد در
رشته الهیات و فلسفه از دانشگاه تهران است، هرچند شانزده سال در حوزه،
دروس خارج خوانده و از اساتید بنامی همچون آیت الله بهجت و فاضل لنکرانی رحمت
الله کسب علم کرده، اما در برخورد با جوانان لحن صمیمی و دلگرم کنندهای
دارد. او درباره محتوای برنامه و بحث هایی که مطرح میشود میگوید: «مبنای این سی
شب را بر اساس خطبه متقین از نهج البلاغه قرار دادهایم و هرشب یک ویژگی و صفت از
مومن را بیان میکنیم. امشب که تولد کریم اهل بیت امام حسن(ع) است موضوع را کرامت
انسانی و کریم و بخشنده بودن قرار دادیم. البته سوای موضوع مشخص هر شب، گاهی
موضوعی براساس تلفن شنوندگان طرح میشود که اگر به این شبها ربط داشته باشد حتماً
به آن میپردازیم» ارتباط صمیمی او با سعید پورمحمودی فضای برنامه را به گپ و گفتی
دوستانه تبدیل کرده است. پور محمودی میپرسد حاج آقا کیها کریم هستند؟ اصلاً
کرامت داشتن را چه چیزهایی تعیین میکند؟ میشه گفت که کریم بودن به دین آدمها و
یا ژن خانوادگیشان مربوط میشود؟ پاسخهای کارشناس برنامه که با مصادیق امروزی و
ملموس برای جوانان گره خورده است ذهن مخاطب رابه لذت کرامت داشتن نزدیک میکند.
اما در میانه این گفتوگوی کوتاه پورمحمودی حاج آقا را غافلگیر میکند و میگوید
میدانستید که ما میدانیم امروز روز تولد شماست؟ حاج اقا که خیلی هم غافلگیر نشده
میگوید نمیدانم کی به شما گفته، اما خب درست است، من 15 رمضان به دنیا آمدم و
افتخار میکنم هم نام کریم اهل بیت هستم اما اگر شیرینی میخواهید باید تا فردا
سحر صبر کنید...
دعاهایی برای اجابت شدن در میانه دعای
سحر
پس از پخش یک قطعه موسیقی، آیتم « حواست
بهم است» با صدای محسن بهرامی و نوشته زهرا یساقی که بی ارتباط با داستان کرم و
بخشش نیست این فرصت رابه پور محمودی میدهد که متن بعدی را با مجتبی حسنی مرور
کند. در واقع مجتبی حسنی همان سردبیر برنامه است اما چون قرار شده در برنامههای
روتین رادیویی سردبیر و تهیه کننده همه مسئولیتها را برعهده بگیرند عنوان سردبیر به مشاور محتوایی تغییر پیدا کرده
است. شنوندگان رادیو جوان حسنی را با برنامههای «سبقت آزاد»، «جمعه جوانی»،
«دوباره زندگی» میشناسند. هرچند سردبیری یک برنامه سحرگاهی برای او تازگی ندارد
چرا که او علاوه بر طراحی برنامههای افطار، ظهر و سحر رمضان سال گذشته، یکی از دو
تهیه کننده «خدا اجازه» ویژه سحر پارسال هم بود. حسنی با اشاره به نقش پررنگ مخاطب
در این برنامه میگوید: بخش مهمی از برنامه به پیامک های شنوندگان اختصاص دارد که
دعاهایشان را برایمان میفرستند و ما در میانه دعای سحر آنها را میخوانیم. شاید
در ابتدا این اتفاق به نظر ساده میآمد اما شبی نیست که تلفن یا پیامکی باشد که
خبر از استجابت دعایی که درخواست شده بودند ندهد. همین ارتباط میان مخاطب و معبود
که به واسطه برنامه ما ایجاد شده برای ما انرژی بخش است. علاوه بر این، هشت دقیقه
مانده به اذان صبح آیتم ترکیبی سلام به امام رضا(ع) را داریم که همراه با صلوات
خاصه، دعاها و درد دلهای شنوندگان درباره آن حضرت را پخش میکنیم.» حسنی معتقد
است «خدا اجازه» با فراهم کردن بخشهای مختلف در قالبهای نمایش و گفتار متن سعی
کرده فضایی پرانرژی به دور از هیاهو را در این لحظات فراهم کند که شنونده بیحوصله
نشود و با فراز و فرودهای برنامه همراه
شود. او در ادامه با اشاره به آیتم «سمفونی زندگی» آن را نمونهای متفاوت در
برنامههای سحرگاهی دانست و گفت:« این بخش 4 دقیقهای را نازنین علی دادیان تهیه
کرده است. هربار بنا به موضوع برنامه سراغ آدمهایی رفته که علیرغم سختیها و
مشکلاتی که داشتهاند الان به موفقیت رسیدهاند و میتوانند الگوهای مناسبی برای
جوانان باشند.» بیشک گنجاندن آیتمهای کوتاه و موثر بخشی از جذابیت این برنامه
سحرگاهی باشد که حتی از بحثهای مفید پزشکی هم غافل نمانده است. مجتبی حسنی در این
باره به آیتم دو دقیقهای پزشکی اشاره میکند و میگوید: «دغدغه بسیاری از روزهداران
در این روزها داشتن توانایی مناسب برای روزه داری است و این امکان با تذکرهای
کوتاه و مفید دست یافتنی است به همین دلیل در آیتم پزشکی دکتر کیانا فرهی موارد
مهم و مفید تغذیه در هنگام سحر را در کنار توصیههای پزشکی مناسب برای روزهداران
بیان میکند.» چند لحظه بعد حسنی طبق عادت سراغ پیامکها میرود تا بخشی از آنها
را انتخاب کند اما اینبار هیجان زده به پور محمودی میگوید سعید این را سریع
بخوان، نوشتهای با فونت درشت روی مانیتور پورمحمودی میرود و او در میانه دعای
سحر میگوید: «خدایا شکرت، پسر 22 سالهای
که تو کما رفته بود و هفته پیش برایش دعا کردید با دعای شما به هوش آمده، ممنون
...هاله از تنکابن»
پنجرهای رو به سحر
شاید به نظر دوساعت برای یک برنامه
ترکیبی زمان خوبی باشد اما تنوع آیتمهای برنامه و رفتوآمد مناسب موسیقی بین هر
آیتم سرعت برنامه را زیاد کرده است. به طوری که کمتر کسی از عوامل برنامه به سحریای
که روی میز چیده شده توجه میکند. سیروس رجبی تهیه کننده «خدا اجازه» میگوید همه
ما به این شرایط عادت کردهایم و خیلی در قید و بند سحری خوردن نیستیم. هرچند سحری
امشب ماهی پلویی است که از ترس تشنگی بعدش کمتر کسی را به خوردن ترغیب میکند و
چای و خرما از همه بیشتر طرفدار پیدا میکند. هرچند شنوندگان رادیو جوان نام سیروس
رجبی را به عنوان تهیه کننده برنامههای «کافه رادیو»، «رادیو من»، «مثلث»،
«چهارباغ»، «بین خودمون باشه» زیاد شنیدهاند اما او از تجربه اش در «بی تعارف دعوتین» ویژه افطار
چند سال پیش میگوید و اینکه هر دو لحظه افطار و سحر را دوست دارد، با این تفاوت
که لحظههای سحر برایش آرامشبخشتر و معنویتر است. آیتم «پنجره» با صدای لعیا
زنگنه که پخش میشود چند پیامک تشکر میرسد. شنوندهای نوشته این بخش را هر شب ضبط
میکند و یک نفر دیگر هم پیشنهاد داده از
پرویز پرستویی برای اجرای این بخش دعوت شود. رجبی این بخش را در ادامه کاری که سال
قبل با استقبال روی آنتن رفت میداند و میگوید: سال گذشته کوروش سلیمانی، فرهاد
اصلانی و نفیسه روشن این بخش را برعهده داشتند و امسال هم خانم لعیا زنگنه دعوت ما
را قبول کرد و البته از این هفته بهنام تشکر و پوریا پور سرخ هم این بخش را همراهی
میکنند. وی با اشاره به انتخاب موسیقی مجموعههای شناخته شدهای مانند مسیر سبز،
مادرانه و مدینه معتقد است که چون شنوندگان از این موسیقیها خاطره دارند و به
گوششان دلنشین است آنها را انتخاب میکنیم ضمن اینکه فضای برنامه باید ریتم معنوی
و آرام خود را هم حفظ کند با اینحال موسیقی در خدمت متنها و محتوایی است که
خوانده میشود.
تا لحظه عاشقی چیزی نمانده
هر چند پورمحمودی طبق روال هرشب، لابهلای
هر آیتم زمان اذان شهرستانها را میگوید اما با نزدیک شدن به اذان صبح و تراکم
آیتمهای متنوع او به گفتن این جمله: هفت دقیقه تا لحظه عاشقی به وقت تهران، بسنده
میکند. نوای اذان که در استودیو میپیچد ریتم برنامه تندتر میشود. گنجاندن آیتمهای
دعای فرج، دعای نور، نماز، دعای پدرومادر برای فرزندانشان و فرزندان برای آنها که
قبلاً ضبط شده است و در نهایت صحبتهای حاجآقا افتخاری 45 دقیقه پایانی برنامه
را پر حجم کرده است.
صدای پور محمودی روی آهنگ ملایمی پخش میشود:
...و آمدنت شبهایمان را روز میکند حتی خیال آمدنت لحظههایم را زیبا میکند و
خیال آمدنت بر تمام کلماتم نور میپاشد امروز هم به نام تو... صدایی که خبر از پخش دعای روز دارد . آیتم
«درست مثل واقعیت» با اجرای روحالله کمانی و محمود رضا قدیریان داستانی را در سه
اپیزود و سه بازه زمانی گذشته، گذشته دورتر و آینده روایت میکند. داستانهایی که بیربط به
اتفاقات دوروبرمان نیست و شاید به لحاظ شنیداری جذابیت زیادی داشته باشد.
انتخابم اتفاقی نبوده
برای کسی که از هجده سالگی گوینده ویژههای
سحر رادیو بوده شبهای رمضان حالوهوای دیگری دارد. سعید پورمحمودی که گویندگی را
از هجده سالگی در مرکز گیلان و رادیو رشت شروع کرده است این انتخاب را یک نوع
توفیق میداند و میگوید شاید این اتفاق به نوستالژی های من از دوره نوجوانیام
برمیگردد.گوش دادن به دعای سحر در ماه رمضان و حس خاصی که رادیو کنار سفره سحری
ما داشت برایم بهیادماندنیترین لحظۀ ماه رمضان است. شاید همین حس بود که وقتی
وارد رادیو شدم در اولین سال اجرا به من برنامه سحر پیشنهاد شد. او که گویندگی در
رادیو جوان را با «خیابان نقره ای شب» شروع کرده و خیلیها دوست دارند صدای مخملی
او را با «هفت ترانه» به یاد بیاورند داشتن آرامش در لحن را به اجرای عارفانۀ برنامههای سحر ترجیح میدهد. میگوید
همیشه شب را دوست دارد و بیداربودن در شب برایش لذتبخش است اما اجرای برنامه
سحرگاهی حسی به گوینده میدهد که بینظیر است. میگوید در طول این سی شب به یک
بلوغ میرسی و حس میکنی هرشب یک پرده از وجودت کنار میرود و اگر بخواهی روحت
هرشب زلالتر میشود. میگوید این هشتمین رمضانی است که سحرهای رادیو جوان را اجرا
میکنم اما تمام دلخوشیام در این شبها به دعاهای شنوندگان و همراهی با راز و نیاز
آنها خلاصه میشود. باید باشید و بشنوید که چه سوزناک دعا میکنند و چه لطیف جواب
میگیرند. و شاید برای من هم این سهم اصلا اتفاقی نبوده که برای این شبها انتخاب
شدهام، به هرحال میل قلبی من و خواست خدا هم در این میان حرف اول را میزند. با
این حال من همیشه بدون خداحافظی برنامه را تمام میکنم چرا که برای من شبهای سحر
تمام نشدنی است هرچند تیتراژ پایانی و صدای رضا صادقی شاید بهانه خوبی برای
خداحافظی باشد.